امروز یکشنبه دوم تیر اولین روز مدرسه جدیدش بود .
صبح رسوندمش مدرسه گفت ظهر خودم میام دل تو دلم نیود ساعت دوازده زنگ زدم مدرسه گفتم اچازه بدید خودش بیاد خونه قبول نمی کردند به اصرار من و دادن ادرس و نشونی گفتن استثنا باشه
. خلاصه اقا خودش اومد اخ که چقدر براش لذت بخش بود .
از مدرسه خیلی راضی بود و با شور تعریف میکرد یکی از بچه های کوچه همکلاسشی در اومد خیلی خوشحال بود و خوشحالی اخرش برای بخش خوشمزه که بهشون بستنی داده بودن
درباره این سایت